http://zendegysherin.ParsiBlog.com | |||
یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و شنا کنان خود را به جزیره کوچکی برسانند. دو نجات یافته هیچ چارهای به جز دعا کردن و کمک خواستن از خدا نداشتند. چون هر کدامشان ادعا می کردند که به خدا نزدیکترند و خدا دعایشان را زودتر استجابت می کند، تصمیم گرفتند که جزیره را به دو قسمت تقسیم کنند و هر کدام در قسمت متعلق به خودش دست به دعا بردارد تا ببینند کدام زودتر به خواستههایش می رسد.
نخستین چیزی که هردو از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول میوهای را بالای درختی در قسمت خودش دید و با آن گرسنگی اش را بر طرف کرد. اما سرزمین مرد دوم هنوز خالی از هر گیاه و نعمتی بود. هفته بعد دو جزیره نشین احساس تنهایی کردند.مرد اول دست به دعا برداشت و از خدا طلب همسر کرد. روز بعد کشتی دیگری شکست و غرق شد و تنها نجات یافته آن یک زن بود که به طرف بخشی که مرد اول قرار داشت شنا کرد. در سمت دیگر مرد دوم هنوز هیچ همراه و همدمی نداشت. بزودی مرد اول از خداوند طلب خانه، لباس و غذای بیشتری نمود. در روز بعد مثل اینکه جادو شده باشه همه چیزهایی که خواسته بود به او داده شد. اما مرد دوم هنوز هیچ چیز نداشت. با خودش فکر می کرد که دیگری شایسته دریافت نعمتهای الهی نیست چرا که هیچ کدام از درخواستهای او از طرف پروردگار پاسخ داده نشده بود. هنگامی که کشتی آماده ترک جزیره بود مرد اول ندایی از آسمان شنید: چرا همراه خود را در جزیره ترک می کنی؟ مرد اول پاسخ داد: نعمتها تنها برای خودم است چون که من تنها کسی بودم که برای آنها دعا و طلب کردم، دعاهای او مستجاب نشد و سزاوار هیچ کدام نیست. آن صدا سرزنش کنان ادامه داد: تو اشتباه می کنی او تنها کسی بود که من دعاهایش را مستجاب کردم وگرنه تو هیچکدام از نعمتهای مرا دریافت نمی کردی! مرد پرسید: به من بگو که او چه دعایی کرده که من باید بدهکارش باشم؟ او دعا کرد که همه دعاهای تو مستجاب شود.
[ پنج شنبه 91/7/20 ] [ 8:17 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
سرود آشناییکیستی که من این گونه به اعتماد نام خود را با تو می گویم، کلید خانه ام را در دستت می گذارم، نان شادیهایم را با تو قسمت می کنم، به کنارت می نشینم و بر زانوی تو این چنین آرام به خواب می روم؟ کیستی که من این گونه به جد در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم؟
[ پنج شنبه 91/7/20 ] [ 8:16 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
وقتی که تو…وقتی که تو بارانی میشوی در آسمان چشمانت غرق میشوم و فراموش میکنم که هوا پاییزی است. برخیز تا پنجرهها را به روی خزان ببندیم، بیم دارم خزان خاطراتمان را غارت کند. باغچه از حجم علفهای هرز سکوت انباشته شده. از خلوت کوچه دلم میگیرد و هنوز در انتظار بارانی شدن چشمانت هستم. هر چند که میدانم بارانی شدن، دل آسمانی میخواهد.
[ پنج شنبه 91/7/20 ] [ 8:12 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
پاکیزگی دندان های تان را مدیون یک زندانی هستید
چینی ها اولین کسانی بودند که قدم بزرگی در اختراع مسواک های اولیه که شباهت بسیاری به مسواک های امروزی داشت برداشتند. آنها برای اولین بار در سال 1498 استفاده از چوب مسواک را کنار گذاشته و مسواک های پرزدار را اختراع کردند.
همشهری سرنخ: بعضی از وسایل هستند که به صورت روزمره از آنها استفاده می کنیم، وسایلی که شاید چندان عجیب و غریب به نظر نرسند اما حتی یک روز را بدون آنها نمی توان سر کرد. یکی از این وسایل ساده اما کاربردی، مسواک است، اما آیا تا به حال فکر کرده اید اولین کسی که به فکر اختراع وسیله ای برای تمیزی دندان ها و بهداشت لثه ها افتاده چه کسی بوده و در کدام نقطه زمین زندگی می کرده؟ [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 11:27 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
تاحاالا فکر کردید چینی ها چیکار کردند که باعث شده این چند دوره ی المپیک و پارالمپیک رو قهرمان جهان شند؟ عکس های موجود توی ادامه مطلب کمی تکان دهنده است اما نشون میده که چطور باید کار کرد تا قهرمان شد [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 11:22 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
ه آرزوهای کوچیک و بزرگ
1)دلم می خواد دوباره برگردم به هیکل قبلی ام و دوبره خوش هیکل و لاغر شم 2)خوش برخورد بشم 3)لباسهای زیادی تو سایزی که دلم می خواد بخرم 4)برم دندونپزشکی و یه حال حسابی به دندونام بدم 5)از شر موهای زائد خلاص شم 6)اخلاق شوهره بهتر از این باشه 7)برم یه مسافرت عالی 8)ننه و بابام بیشتر حواسشون به من باشه و بهم سر بزنن 9)بتونم ورزش کردنو دوست داشته باشم 10)برم ناخنهامو مرتب کنم 11)وجهه اجتماعی بهتری داشته باشم 12)به روز باشم 13)دوستان زیادی داشته باشم 14)درگیر تمیز کردن خونه نباشم 15) شنا کردنو کاملا یاد بگیرم 16)روحیه ی خوبی داشته باشم 17)فقط بخرم بخرم بخرم 18)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عجب آدم گندی ام به نظر خودم !!!!!! کی می تونه تحملم کنه؟ این در واقع احساس منه نسبت به خودم خدا دوست دارد لبی که بخندد نه آن لب که از ترس دوزخ بندد ( این الان هیچ ربطی نداشت) دلم خواست بنویسم من خرم دور از جون [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 11:12 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
سریع ترین کیفر گناهان به استفاده نادرست از نعمت ها می رسد. عبادت تنها به زیادی روزه و نماز نیست بلکه عبادت به زیادی تفکر در کار خداست. حقیقت ایمان برای بنده کامل نمی شود مگر :فهمیدن دین برنامه ریزی در زندگی وصبر در سختی ها. ثروت در یک جا جمع نمی شود مگر به خصلت های پنجگانه:بخل بسیار ارزوهای دور ودراز حرص بسیار قطع رحم وفدا کردن اخرت بخاطر دنیا التماس دعا دارم عزیزان [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 10:36 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
از دیروز بیاموز برای امروز زندگی کن وامید به فردا داشته باشاز گفته های البرت انیشتن [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 10:29 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
بوی خوش بهشت در سخن زنان ومردان پاک نهاد جاریست باهوس های خود مبارزه کنید تا بر نفس خویش تسلط یابید. چه خوب است که هر فرد هر کاری که انجام می دهد بگوید کاری نکرده ام ولی کار های خوب دیگران را ببیند. [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 10:25 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
[ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 10:20 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
|
|||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |