شعری از فروغ فرخزاد...بیگانگی - زندگی شیرین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://zendegysherin.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

نمی دانم چه می خواهم خدایا


به دنبال چه می گردم شب و روز


چه می جوید نگاه خسته من


چرا افسرده است این قلب پرسوز...

 

***

ز جمع آشنایان می گریزم


به کنجی می خزم آرام و خاموش


نگاهم غوطه ور در تیرگی ها


به بیمار دل خود می دهم گوش...

 

***

گریزانم از این مردم که با من


بظاهر همدم و یکرنگ هستند


ولی در باطن از فرط حقارت


به دامانم دوصد پیرایه بستند...

 

***

از این مردم، که تا شعرم شنیدند


برویم چون گلی خوشبو شکفتند


ولی آن دم که در خلوت نشستند


مرا دیوانه ای بدنام گفتند...

 

***

دل من ! ای دل دیوانه من !


که می سوزی ازین بیگانگی ها


مکن دیگر ز دست غیر فریاد


خدارا، بس کن این دیوانگی ها...



فروغ فرخزاد




[ یادداشت ثابت - سه شنبه 92/2/4 ] [ 3:32 عصر ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب
RoozGozar.cOm--->

کد موسیقی برای وبلاگ



بازدید امروز: 103
بازدید دیروز: 129
کل بازدیدها: 520435