آسمان، جلوی قدمهایتان دامن میگسترد. ابرها در پیرهن باد میرقصند و بر سرتان سایه میبارند. بارانهای شادمانه، تن خاک را میبوسند. نسیم، دیوارهای کوچه را غرق بوسه میکند. قدمهایتان، زیباترین آهنگها را در گوش خاک آواز میکنند لبخندها آغاز میشوند و کبوترها شاعر. امشب شب عروسی ماه و خورشید است. ستارهها کِل میکشند و زهره دف میزند.
لبخند که میزنید...
چقدر خوب است این روزهای در کنار هم بودن! این ثانیههایی که شما در کنار هم قدم میزنید حتی خوبتر از بهشت است. دست که در دست هم میگذارید، عطر بهار نارنج، شب را دیوانه میکند. لبخند که میزنید، سیبها و یاسها شکوفه میدهند. نسیمی نیست که شما را بهتر از سیبها و یاسها نشناسد.
شب پیوند دو نیمه سیب
امشب، آبها بهتر از تمام آبشارها، لبخندهای شادمانه شما را زمزمه میکنند. پرستوها، بهار را به خانه شما به ارمغان میآورند؛ با روزهایی که آرزوی دیدن شما را در کنار هم دارند.
امشب، تنها شبی است که زمین، یکی از آرامترین خوابهایش را خواهد دید. امشب زمین، عطر لبخند را خواهد فهمید خوب میدانی که امشب را هیچگاه زمین از یاد نخواهد برد. امشب، شبی است که دو نیمه سیب با هم پیوند میخورند تا گونههای زمین از شوق، گل بیاندازند. آسمان، تنها سقفی است که این همه شادی را تاب میآورد. کوچه در آستانه آمدنتان ایستاده است به شوق.
تبریک فرشتهها
روزهای با هم بودن خوب است؛ خوبتر از همه روزهایی که لبریز از رویا آمدهاند و رفتهاند.
فردا کوهها میایستند تا خورشید از لبخندهایتان سر بزند و بر شانههایشان سرازیر شود. فردا همه فرشتهها، این پیوند مبارک را به شما تبریک خواهند گفت. تمام کائنات، به شما رشک میبرد. فردا که خداوند به شما سلام خواهد کرد.
با اولین لبخندی که به هم میزنید، آینهها شکل میگیرند و علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام ، زیباترین لبخندی میشوند که برای همیشه در ذهن آینهها باقی خواهند ماند.