http://zendegysherin.ParsiBlog.com | |||
سعی کنید مشکل خود را در یک صفخه بنویسید.از عکس کوچکی و دوران مختلف ویا افراد دیگر در سنین کودکی و بزرگسالی رابیاورید وتفسیر کنید.بعضی ها دنبال تغییرند انها جستجو گرند.بعضی ها ثبات دارند و از تغییر خوششان نمی اید.خوداگاهی داشته باشیم.گروه بندی کردن افراد دریک جمع زیرا با افراد هم عقیده راحت تریم.گروه متناجس باشد خوب است که یکجور باشند. ولی همیشگی نیست. بعضی وقت ها بایدگروه هایمان متناجس باشد وبعضی اوقات خیر...
موفق باشید دوستان خوبم [ دوشنبه 92/1/19 ] [ 6:47 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
[ دوشنبه 92/1/19 ] [ 6:37 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
نگویید آلماتی دو شکست خورد!
تاکید دیپلمات های غربی نگویید آلماتی دو شکست خورد! یک دیپلمات ایرانی حاضر در مذاکرات آلماتی با اشاره به محتوای بحث های انجام شده بر این باور است که تهران می خواهد تمامی تحریم های یکجانبه لغو شوند تا غنی سازی 20 درصدی را تعلیق کند. [ یکشنبه 92/1/18 ] [ 9:0 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
این عکسها فقط نوعی روش درمان عجیب در هندوستان است. باور کنید که این کودکان به عنوان زیر پایی استفاده نشدهاند و در حال شکنجه و یا به قتل رسیدن هم نیستند. (حداقل نفس عمل این نیست) از نظر فرهنگ پدر و مادر و کسی که روی کودک ایستاده است آنها در حال لطف و نجات این کودکند. شخصی که روی کودک ایستاده (Jamun Yadav) با بیش از 50 سال سن ادعا میکند که میتواند انرژی مقدس را از طریق پاهای خود به کودک منتقل کند! البته از این رسوم عجیب و غریب و خشن در هندوستان کم نیست. مثلاً مراسمی که نزدیک به 500 سال است اجرا میشود و در آن کودکان خود را از برجی به بلندای 50 پا پرتاب میکنند و خانواده های کودکان با پارچهای آنها را در پایین میگیرند و بر این باورند که به کودکانشان سلامتی بخشیده میشود که کم هم مرگ و میر نداشته است! یا کتک زدن به قصد کشت جهت درمان سرطان! در لینک زیر میتوانید اطلاعات و ویدئوهایی از این رسوم عجیب و خطرناک بدست بیاورید: http://www.weirdasianews.com/2010/03/16/bizarre-health-ritua [ پنج شنبه 92/1/15 ] [ 7:9 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
کمپانی «مزدا» نام خود را از نام «اهورا مزدا» الهام گرفته است.
————— این داستان واقعیت دارد————— کمپانی بزرگ ژاپنی «مزدا» نام خود را از نام «اهورا مزدا» الهام گرفته است. شرکت سهامی خاص ماتسودا (به ژاپنی: ??????? ماتسودا کابوشیکی کایشا) که با نام تجاری مزدا شناخته میشود یک شرکت خودروسازی است که دفتر مرکزی آن در شهر هیروشیما در کشور ژاپن قرار دارد. این شرکت در سال 2006 حدود یک میلیون و دویست و پنجاه هزار خودرو تولید نموده است که در کشورهای مختلف جهان به فروش رسیدهاند. ریشهی نام تجاری مزدا: واژه شناسی اهورا مزدا: توضیحات خود کمپانی مزدا دربارهی نامگذاری مزدا در سایت رسمی این شرکت: The company’s name, “Mazda,” derives from Ahura Mazda, a god of the earliest civilizations in West Asia. We have interpreted Ahura Mazda, the god of wisdom, intelligence and harmony, as the symbol of the origin of both Eastern and Western civilizations, and also as a symbol of automobile culture. It incorporates a desire to achieve world peace and the development of the automobile manufacturing industry. It also derives from the name of our founder, Jujiro Matsuda.
[ پنج شنبه 92/1/15 ] [ 7:8 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
نظر شما درباره این عکس چیست؟ / سیزده بدر
سیزده بدر که میشود، بسیاری از مردم خوشحالند که یک روز از سال را هم که شده، به طبیعت و فضاهای سبز میروند، اما آیا طبیعت هم از این اتفاق خوشحال است؟
[ پنج شنبه 92/1/15 ] [ 6:59 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
یکی از شرکت های تولید وسایل ورزشی که برگرفته از نام اختصاری یکی از باشگاه های معروف اروپایی است لفظ جلاله "الله" را بعنوان مارک تجاری بر روی محصولات خود حک کرده و روانه بازار عربستان سعودی کرده است.
جام نیوز: به گزارش مفکرة الاسلام، این نوع از توپ ها به مقدار زیادی در بازار به فروش می رسد، اما تاکنون بسیاری از خریداران به آن توجهی نکرده اند. این لفظ از برگردان شده کلمه man بر گرفته از نام باشگاه مشهور انگلیسی (man utd )می باشد.
گفتنی است پیشتر نیز بخش بزرگی از صندل هایی که زیر آن ها لفظ جلاله حک شده بود، به بازار این کشور وارد گردید که این محصول جمع آوری شد. علاوه بر این بازی های موهن به اسلام نیز بعد از مدت ها استفاده در بازار عربستان سعودی ضبط گردید.
[ پنج شنبه 92/1/15 ] [ 4:32 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
![]() [ جمعه 92/1/9 ] [ 4:1 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
روز سیزده نوروز برای هر ایرانی یادآور خاطرات شیرینی است که حتی طعم تلخ “نحسی“ های گاه و بیگاه آن هم نمیتواند از این شیرینی کم کند. البته برای عده ای از بچه های بازیگوش، نحسی روز سیزده به شکل مشقهای ننوشته عید ظاهر میشد و گاهی بزرگترها دلشان به رحم می آمد و کمک میکردند تا مشقهای مفصل عید تمام شوند. جالب است که در طی سالهای اخیر که بیشتر رسوم عید و سال نو به فراموشی سپرده شده اند، هنوز هم روز سیزده بدر مانند گذشته به دور هم جمع شدن و شادمانی میگذرد و اداب آن تا حدی اجرا میشود. با این حال بد نیست با نگاهی به گذشته، با فلسفه ی وجودی این روز و چگونگی آداب و رسوم آن بیشتر آشنا شویم. نحوست سیزده ریشه ی اعتقاد به شوم بودن و نحسی عدد سیزده مشخص نیست اما آنچه مسلم است این است که ایرانیان، به خلاف اروپائیان و اعراب سیزده را شوم نمی دانسته اند و اتفاقاً روز سیزده هر ماه برایشان روزی گرامی بوده است. ابوریحانبیرونی در کتاب آثارالباقیه خود نوشته است: ایرانیان باستان هر روز از ماه را به نامی می خوانند و سیزدهمین روز ماه ، « تیر » نامیده می شود و « تیر » نام فرشته ای عزیز و نام ستاره ای بزرگ و نورانی و خجسته است. بنا براین سیزده نمی تواند نحس باشد. بر اساس اساطیر ایرانی در این روز، سرحد ایران و توران با تیر انداختن آرش مشخص می شود. به این معنا که میان افراسیاب که بر شهرهای ایران مسلط شده بود و منوچهر که در قلعه ی ترکستان متحصن گردیده بود، صلح می افتد و این دو موافقت می کنند که یک تن از لشکر منوچهر با همه ی توان خود تیری بیندازد و هرجا که آن تیر فرود آمد مرز دو کشور باشد ؛ وسرانجام، آرش تیری از قله ی دماوند می افکند که در کنار جیحون فرود می آید و به این ترتیب ، ایرانیان در” تیر” روز از تیرماه که آن را «تیرگان» می خوانند از محنت رهایی می یابند. به همین سبب در این روز جشنی برپا می داشتند که همچون مهرگان و نوروز خجسته و مبارک است . سیزدهم هر ماه ِ شمسی که تیر روز نامیده می شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندی است که ” تیر ” نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر می گویند. فرشته ی مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد. ایرانیان ِ قدیم نیز پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ای است به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره ی نوروز را به پایان می رسانیدند. (به نقل از خانم نسرین قاسم پورملکی، سایت تبیان) ظاهراً اعتقاد به نحوست سیزده از تبادلات فرهنگی بین ایران و اروپا به وجود آمده است و از آنجایی که علاقه به فرنگی شدن در تمام جنبه های زندگی رسوخ می کرد، یمن و مبارکی سیزده، به راحتی به شومی و نحسی مبدل شد. گشت و گذار و شادی روز سیزده برای خانواده ها روز آخر تعطیلات نوروزی به حساب می آمد و باید از فردای آن به سلامتی روانه ی کار شده و به زندگی عادی خود بازگردند. این روز، مبارک یا شوم، در خارج از خانه و در دامن طبیعت سپری می شد و از یکی دوروز مانده به سیزده، خانم ها بساط خوردنی ها را فراهم می کردند، کاهوی مفصلی تهیه کرده، مقداری سکنجبین می پختند و اسباب غذا، از برنج و روغن و سایر مخلفات را جور می کردند. علاقه ی مردم به این “پیک نیک” بهاری به قدری بود که حتی عده ای صبحانه را هم در خارج از خانه و در کنار جوی آب و دامن سبزه صرف می کردند. یکی ازمهمترین کارهای صبح روز سیزده، به آب سپردن سبزه ی عید بود. این سبزه که بنا به اعتقاد عامه، تمام شر و بدی را از خانه گرفته بود را به آب روان می انداختند و دو مرتبه از روی جوی آب می پریدند و اعتقاد داشتند که ناراحتی ها و مشکلات خانه با این سبزه از آن ها دور می شود. یکی از اعتقادات بی اساس سیزده این بود که تا ظهر سیزده، به خانه ی کسی نروند تا با سردی و بی حرمتی صاحبخانه روبرو نشوند، چرا که مهمان در این روز، نحوست سیزده ی خودش را به خانه دیگران می برد. محل مناسب برای اطراق کردن مناسب ترین محل برای به در کردن سیزده، بیرون دروازه های شهر و در هر زمین سبز و سایه ی درختی که در نزدیکی آب باشد، بود. در این میان عده ای از افراد نادرست، ناخنک های فراوانی هم به محصولات باغات می زدند کهگاهی به مرافعه شدید ختم می شد و خوشی را از بین می برد. اما بیشتر روز، پس از رسیدن و نشستن، به ساز و آواز، بازی های دسته جمعی مانند الک-دولک، جفتک چارکش و چلتوپ می گذشت. هر دسته برای خود ساز و ضربی جور میکرد و یا از مطرب های اجرتی دعوت می کرد و خلاصه دشت و صحرا پر از آواز و ساز و رقص و شادی بود. ناهار روز سیزده غذای سیزده بدر به دو شکل تهیه می شد، یا آن را در خانه پخته و آماده می کردند، یا با صفای بیشتری در صحرا بار گذاشته می شد. محبوب ترین غذا، دمی باقلا، دمی بلغور و آش رشته بود که غالباً نخود و لوبیای آن را در خانه می پختند و سبزی و رشته و مخلفات دیگرش را در صحرا اضافه می کردند تا جا بیافتد. کسانی که دست و دلباز بودند، هرگز هنگام کشیدن غذا “لقمه ی همسایه” را فراموش نمی کردند و حتی به اندازه ی یک نعلبکی هم شده از آش خود به همسایه ی صحرایی خود تعارف می کردند و آن ها که خسیس بودند، حلقه وار می نشستند و بدون نگاه کردن به دیگران غذا می خوردند تا مجبور به تعارف نشوند. سبزه گره زدن گره زدن سبزه در روز سیزده بدر از جمله رسومی بود که تقریباً تمام زنان و دختران، به خصوص دختران دم بخت و خانه مانده را در بر می گرفت و به این شکل انجام می شد که باید دو ساقه ی سبزه را به هم هفت گره بزنند و نیت بکنند تا حاجتشان روا شود. به همین دلیل در اولین فرصت به میان سبزه ها رفته، دو ساقه ی آن را در دست می گرفتند و با خواندن اشعاری، نیت خود را بر زبان می آوردند. در ابتدا واجب بود بگویند “سبزی تو از من- زردی من از تو” و بعد مناسب با حاجت خود اشعاری را زمزمه میکردند. خلاصه، با هر گره نیتی کرده و بزرگ ترین دلهره ی آنها این بود که مبادا ساقه ی نازک سبزه پاره شود و حاجت شان روا نشود. پایان یک روز خوش یکی دو ساعت به غروب مانده، خوش گذران های روز سیزده کم کم بساط خود را جمع کرده و زرنگ ها کمی زودتر از غروب، به سمت خانه حرکت می کردند. ساعات آخر روز که همه با شکم های پر، بچه های خسته و از حال رفته و بارهایی که دیگر سنگین به نظر می رسید، از تمام روز سخت تر و کندتر می گذشت. بالاخره خانواده ها به خانه رسیده، بچه ها معمولاً بعد از خوردن یک قاشق روغن زیتون یا روغن بادام (برای پاک شدن معده از پرخوری های روز سیزده) به خواب می رفتند و بزرگ ترها هم خود را آماده ی روز چهارده ی فروردین و آغاز کسب و کار می کردند و با امید سالی پر برکت و شاد به استراحت می پرداختند. برای شما هم سالی پر از موفقیت و سلامتی آرزو می کنیم. [ جمعه 92/1/9 ] [ 12:26 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسه درسهایی از قرآن که درباره "حقوق خانواده در اسلام" ، "محبت و اعتماد" ، "مقدار مهریه" ، "اداره و سرپرستی خانواده توسط مردان" ، "حکومت مردان در خانواده" ، "توجه اسلام به آرایش و آراستگی" و ... سخن گفته است که یکی از آنها آرایش دختران جوان در خانواده و در مواقعی است که اسلام آن را حلال دانسته اما برخی از والدین با عقاید نادرست خود با این قبیل کارهای حلال مخالفت میکنند. آنچه در ادامه میخوانید قسمتهایی از این سخنرانی است.
آرایش دختران آرایش زن چیست؟ زن ذاتاً دوست دارد آرایش کند. و این جزء ذات زن است. متأسفانه بعضی از این حاجخانمهای پیرزن در خانه تا میبیند دخترش آرایش میکند، یا عروسش، (خنده حضار) یک تعبیرات زشتی میکند. خانم! تو پیری؟ خجالت نمیکشند، طوری نیست خجالت نکشند. مگر میخواهد بیرون برود خودش را نشان جوانها بدهد. خودش را آرایش میکند. ما زن داریم دو لیتر گریه میکند برای امام حسین(ع). اما اگر بفهمد پسرش با عروسش یک بستنی خورده کودتا میکند. (خنده حضار) روضه هفتگی، ختم انعام، ختم قرآن، همهی دعاها و نمیدانم «امن یجیب» مهرش، جانمازش اندازه یک بقچهی حمام است. اما اگر بفهمد که این مثلاً با عروسش رفته فرض کنید حالا بگردند، دری وری میگوید. زن نژادش این است. شما یاد بگیرید از امیرالمؤمنین(ع)، با غلامش رفتند پیراهن بخرند، پیراهن قشنگ را داد به غلامش، گفت: آقا من قنبر غلام هستم. فرمود: مگر جوان نیستی؟ خوب جوان دوست دارد شیک بپوشد. سر به سر بچهها نگذارید. در آرایش حلال، وقتی به آرایش حلال گیر دادی، آنها سمت آرایش حرام میروند. خیلی از گیرهایی که میدهند اینها ضررش به خودشان برمیگردد.
بعضی از جوانها تا حالا چند مورد آمدند، به من گفتند: حاج آقای قرائتی من به خاطر شما یک سیلی خوردم. گفتم: چرا؟ گفته: من میخواستم آن کانال فوتبال ببینم، پدرم گفت: آن کانال قرائتی را ببینیم. من هی زدم فوتبال، او هی زد قرائتی! آخرش یک سیلی به من زد. من از همه اینهایی که از پدرشان یا پدر بزرگشان کتک خوردند، معذرت میخواهم.
(خنده حضار) آخر این قرائتی تحمیلی درست نیست. اسلام گفته آزادی، حتی اگر آمدی پشت سر این آقا نماز خواندی، رکعت دوم آزادی! قصد فرادی کن برو. اصلاً نماز مغرب را خواندی، نماز عشا را آزاد هستی، رها کن برو. اسلام به ما آزادی داده است. اگر ما به حلالها قناعت کنیم، همهی مردم مسلمان میشوند. گیر اینکه بعضیها اسلام به آنها سنگین است، در همین نماز جمعه دیروز، نماز جمعه گذشته رفتیم، به ما گفتند: بین دو نماز صحبت کن. گفتم: سخنرانی بین دو نماز گروگان گیری است. گفت: فرار میکنند. گفتم: خوب فرار کنند. مگر میخواهی مردم را اسیر کنی؟ کم حرف بزن، خوب حرف بزنی فرار نمیکنند، حالا فرار هم کردند، کردند. توجه به دستورات دین، نه سلیقههای شخصی
ما مثل بت پرستها در بعضی کارها هستیم. بت پرستها با دست خودشان یک بت میتراشیدند، راستش گریه میکردند. قرآن میگوید: «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» (صافات/95) با دست خودت سنگ تراشیدی حالا راستش گریه میکنی؟ ماهم با دست خودمان آداب و رسوم را درست کردیم، خودمان در آداب و رسوم خودمان ماندیم. آرایش یک ارزش است. دختر و پسرها در آرایش حلال نباید مزاحم داشته باشند. مثل اینکه یک کسی شوهرش مرده اسلام گفته چهار ماه و ده روز فاصله بگیرد. بعد از چهار ماه و ده روز، قرآن آیه دارد میگوید: اگر خانم خواست عقد کند، کسی حق ندارد جلوی او را بگیرد. آیه قرآن است. متن قرآن است. زن بیوه! خواهند گفت عجب زن بیحیایی بود. چه زود شوهر کرد. تو که میگویی: فلان زن بیحیا است، قطعاً غیبت کردی و گناه کبیره کردی. تو گناه کبیره کردی که گفتی فلانی بیحیا است. اما او ثواب کرد. این خانم به هوای... نه خواهند گفت: این به شوهر اولش وفادار نیست. چه کسی گفت: معنای وفا یعنی عقد نکن؟ چه کسی گفت: عقد نکن. زنان بیوه یک چیز غلطی در سرشان است. میگوید: من میخواهم وفادار باشم. چون میخواهد وفادار باشد، ازدواج نمیکند. اصلاً قاطی کرده والله نمیدانم قاطی کرده، اینها جزء دین نیست. جزء لغت نیست. جزء قرآن نیست. بالاخره حالا من 50 سال است دیگر آخوند هستم. 15 سالگی آخوند شدم. حالا 65 سالم است. بعد از 50 سال آخوندی، 32 سال برای شما حرف میزنم. وفا این نیست که انسان ازدواج نکند. تقوا این نیست که انسان برای شوهرش آرایش نکند. به خانم میگوییم: آخر این چه قیافهای است؟ یک مردی در کوچه میدوید. گفتند: کجا میدوی؟ گفت: میروم خانه زنم از عروسی میآید، چون تا از عروسی میآید، لباسهای خوبش را کنار میگذارد و آشغالهایش را خواهد پوشید. من میخواهم یک لحظهای که لباسش را میکند، من هم یک نگاهی به این لباس بکنم. خوب این چه، کجایش مثلاً چرا چنین است؟ که مرد باید بدود، آرزو، آه بکشد که یکبار هم... هرچه آرایش دارید «وَ لا یبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن» (نور/31) آرایش مخصوص زن است. بیرون خانه آرایش نباشد. حدیث داریم پیغمبر برای خانمهایش آرایش میکرد. پولی که پیغمبر برای عطر میداد بیش از پولی بود که برای غذا میداد. زن و شوهر باید چطور باشد؟ قرآن میگوید: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره/187). [ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 4:25 عصر ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
|
|||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |