زندگی شیرین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://zendegysherin.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

  • یک نفر آمد رخم را دید و رفت

ناگهان طفل دلم دزدید و رفت

تا بخود آیم بدانم او که بود

 نسخه‌ی فکر مرا پیچید و رفت

چهر ه ام را اشتباه گویا گرفت

این همه دور و برم چرخید و رفت

پیکرم را شاخه ای از گل بدید

همچو پروانه مرا بوئید و رفت

وقتی ماندم به دوراهی خیال

عاقبت بر سستیم خندید ورفت

او چنان از دیده گانم دور شد

کاخ امید مرا بر چید و رفت

من درختی خشک بودم در کویر

ابری آمد بر سرم بارید و رفت

مانده ام اندر شب یلدائیم

آنکه نوری در شبم پاشید و رفت

در بهار باغ دل اندیشه داشت

گوئیا چون سبزه ای روئید و رفت


[ یادداشت ثابت - شنبه 92/10/29 ] [ 7:46 صبح ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]

بچه بانمک

 

آخی آخی قیافشو :D

یکی نیست بگه خودت که خوردنی هستی :x


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/10/23 ] [ 4:23 عصر ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]

عکس خنده دار

باز هم جوونای عزیزمون حماسه آفریدن :D

عجب حسی هم گرفته یارو :lol:


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/10/23 ] [ 4:22 عصر ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]

صوفیی های هندی طی یک مراسم مذهبی، با چاقو و شمشیرهای تیز، حدقه چشم خود را بیرون می آورند.


مراسم عجیب در آوردن چشم در هند (مثبت 16)مراسم عجیب در آوردن چشم در هند (مثبت 16)مراسم عجیب در آوردن چشم در هند (مثبت 16)مراسم عجیب در آوردن چشم در هند (مثبت 16)مراسم عجیب در آوردن چشم در هند (مثبت 16)


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/10/23 ] [ 1:55 عصر ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]

 

طرز پخت قورمه جگر,پخت انواع غذا با جگر
مواد لازم :

 جگر گوسفند  1 عدد
 سیب زمینی  2 عدد
گوجه فرنگی 4 عدد
پیاز داغ 4 قاشق غذا خوری
نمک و زرد چوبه و فلفل به میزان لازم
جعفری خرد شده 4 قاشق غذا خوری
رب گوجه فرنگی 1 قاشق غذا خوری


طرز تهیه :
جگر را به ابعاد تقریبی 2در 2 سانتیمتر خرد کنید و بامقداری آب و نمک و زرچوبه و فلفل بپزید. سیب زمینی ها وگوجه فرنگی را پوست کنده به اندازه جگر خرد کنید .یک ساعت مانده به پایان طبخ سیب زمینی ها را اضافه کرده با حرارت ملایم بپزید و بقیه مواد را در 10 دقیقه آخر اضافه نمایید .
( بدون سیب زمینی هم این غذا را میتوانید درست کنید)

:


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/10/23 ] [ 1:48 عصر ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]

 

شلغم یک ماده غذایی مغذی، تقویت کننده چشم بوده و برای مبتلایان به سنگ کلیه نیز مفید است.

نحوه خوردن شلغم , خواص داروئی شلغم

* مصرف شلغم افراد را در برابر بیماری‌های پوستی بیمه می‌کند و در بهبود جوش صورت موثر است. افرادی که مبتلا به جوش صورت و اگزما هستند، چنانچه هر روز مقدار کمی شلغم خام بخورند نیاز بدن آن‌ها به گوگرد برطرف شده و در نتیجه جوش صورت آن‌ها از بین خواهد رفت.
* در تقویت تخمدان‌ها نقش اساسی دارد و رحم را برای پرورش نوزادی سالم و قوی، تقویت می‌کند.
* آرام‌بخش و ترمیم‌کننده سریع زخم‌ها بوده و برای تقویت کبد مفید است.
* به علت داشتن فیبر، پاک‌کننده قوی روده‌هاست و خواص تسکین‌دهنده شلغم، آن را به داروی طبیعی خواب‌آور تبدیل کرده است. برای بهبودی شقاق، شستشوی ناحیه مبتلا با آب جوشانده شلغم مفید است.

شلغم در درمان برونشیت، مشکلات تنفسی و آسم موثر است
فرح روشن پور، کارشناس تغذیه می‌گوید: شلغم در فصل زمستان رویش خوبی دارد و این نشان می‌دهد فصل رویش هر میوه متناسب با خواص آن است، زیرا شلغم تأثیر بسزایی در درمان سرماخوردگی دارد.

وی ادامه داد: شلغم می‌تواند در درمان برونشیت، مشکلات تنفسی و آسم هم موثر باشد. به گفته این کارشناس تغذیه، بهترین شیوه مصرف شلغم به صورت بخارپز، سوپ و یا آش است. بهتر است در ساعات اولیه صبح مصرف شود.

روشن پور یادآور شد: قرقره کردن آب شلغم گلودردهای باکتریایی را نیز تسکین می‌دهد.

این کارشناس تغذیه با اشاره به مقادیر فراوان ویتامین C موجود در شلغم، افزود: همچنین شلغم نقش آنتی اکسیدان دارد و از تشکیل رادیکال‌های آزاد در بدن جلوگیری می‌کند.

وی شلغم را ماده‌ای اشتها آور دانست که آب آن در تنظیم خون نقش دارد.

روشن پور خاطرنشان کرد: مقادیر فراوان فسفر موجود در شلغم به تقویت حافظه و سیستم عصبی کمک می‌کند.

به گفته این کارشناس تغذیه، املاح کلسیم و منیزیم موجود در شلغم بر رشد استخوان‌های کودکان و تقویت اسکلت زنان باردار نیز تأثیر می‌گذارد.

وی تاکید کرد: ید موجود در شلغم می‌تواند ترشح تیروئید را تنظیم کند و به دلیل مقادیر فراوان آهن آن جز میوه و سبزیجات خون‌ساز به شمار می‌رود.

روشن پور عصاره شلغم را پاک کننده بدن دانست و تصریح کرد: شلغم در دفع اسید اوریک و رفع سنگ‌های کلیه هم نقش دارد. درمان شب کوری از دیگر خواص شلغم است.

به علت داشتن فیبر، پاک‌کننده قوی روده‌هاست و خواص تسکین‌دهنده شلغم، آن را به داروی طبیعی خواب‌آور تبدیل کرده است.

نظر ابن سینا درباره شلغم
دانشمند نامی ایران در کتاب قانون راجع به شلغم گفته است: شلغم یا شلجم بیابانی و کاشتنی دارد. شلغم کاشتنی از بیابانی کم غذاتر است. طبیعت هر دو نوع مرطوب و گرم است. شلجم پخته با گوشت چرب، سینه و گلو را نرم می‌کند. شلغم در معده زیاد ماندگار است. گویند خوردن شلغم خام و پخته به نفع چشم است. آبش ادرار آور است. شلغم قوای جنسی را زیاد می‌کند و تخم آن نیز همین خاصیت را دارد.

شلغم خوب دارای مشخصات زیر است:
باید سفت و تو پر باشد؛ در غیر این صورت کهنه بوده و نفخ آن زیادتر است. پوست شلغم باید براق، شفاف و صاف باشد. شلغم باید سنگین و درون آن روشن و شفاف باشد. شلغم‌های کوچک، شیرین‌تر و شلغم‌های بزرگ م?ثرترند!
 
شلغم را با آویشن بخورید
دکتر مجید امتیازی، متخصص طب سنتی توصیه کرد: از آنجایی که شلغم نفاخ و دیر هضم است بهتر است آن را با مصلح آویشن یا زیره مصرف کرد.

ایشان در خصوص نقش شلغم در درمان سرماخوردگی و زکام اظهار کرد: مصرف شلغم نقش مهمی در پیشگیری و درمان سرماخوردگی دارد.

وی با بیان این که شلغم دارای انواع مختلفی است، گفت: شلغم دارای مزاج گرم و معتدل بوده و ضمن خاصیت صاف کنندگی سینه داروی موثری در درمان مبتلایان به سرفه نیز می‌باشد.

امتیازی در ادامه خاطرنشان کرد: شلغم یک ماده غذایی مغذی، تقویت کننده چشم بوده و برای مبتلایان به سنگ کلیه نیز مفید است.

این متخصص طب سنتی توصیه کرد: از آنجایی که شلغم نفاخ و دیر هضم است بهتر است آن را با مصلح آویشن یا زیره مصرف کرد.

?


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/10/23 ] [ 1:46 عصر ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]

7

 خوراکی که پیرتان می کند!!

7 خوراکی که پیرتان می کند!!
روغن‌های صنعتی که در تهیه چیپس‌ها و سایر اسنک‌ها کاربرد دارند، سبب درد شکم و سایر مشکلات گوارشی می‌شود و مصرف آنها باعث می‌شود که افراد کمتر به سوی خوردن میوه و سبزی که پوست را شاداب می‌کنند، بروند.

 

متخصصان تغذیه می‌گویند 7 غذا هست که حتما باید از مصرف آنها اجتناب کرد و مخصوصا سالمندان باید از مصرف آنها خودداری کنند ......
فست‌ فود : لازم نیست در مورد غذاهای آماده زیاد صحبت کنیم، چرا که بیشتر افراد در مورد مضرات آنها زیاد شنیده‌اند. تنها یک جمله کافی است. فست‌فود نخورید.
روغن‌های اشباع : از خریدن و خوردن کلوچه‌ها، شیرینی‌ها، کراکرها، فست‌فود و یا هر غذایی که با روغن‌های اشباع تهیه شده خودداری کنید تا هم جلوی بیماری قلبی را بگیرید، هم جلوی پیری را.
روغن‌های صنعتی : روغن‌های صنعتی که در تهیه چیپس‌ها و سایر اسنک‌ها کاربرد دارند، سبب درد شکم و سایر مشکلات گوارشی می‌شود و مصرف آنها باعث می‌شود که افراد کمتر به سوی خوردن میوه و سبزی که پوست را شاداب می‌کنند، بروند.
نیترات‌ها : نیترات‌ها که به میزان زیاد در هات‌داگ‌ها و گوشت‌های نمک‌سود وجود دارند، سرطان‌زا هستند و توصیه می‌شود اگر غذاهایی که حاوی نیترات‌هاست، مصرف می‌کنید، حداقل از ویتامین‌ C بیشتری استفاده کنید تا از تاثیر این مواد روی معده شما کاسته شود.
چربی‌های اشباع حیوانی : این چربی اشباع درون برخی گوشت‌های قرمز پرچرب، پوست مرغ و همچنین در لبنیات پرچرب موجود است و بهتر است در مصرف آنها حد تعادل رعایت شود.
میان‌ وعده‌های شور : مصرف میان‌ وعده‌های شور باعث افزایش فشار خون شده و تحقیقات نشان داده مصرف زیاد مواد شور و چرب باعث ابتلا به برخی بیماری‌های مزمن و همچنین پیری پوست می‌شود.
غذاهای فریز شده : این غذاها به‌طور طبیعی برای سلامت بدن مضر نیستند؛ البته اگر به‌ طور مناسب فریز شوند. اما اگر می‌توانید غذاهای تازه مصرف کنید، خوردن گوشت و غلات و فیبرها به‌صورت تازه که حاوی مقدار بیشتری آنتی‌اکسیدان‌های ضد پیری است، توصیه می‌شود.

 


[ یادداشت ثابت - جمعه 92/10/21 ] [ 3:26 عصر ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]

 

L13808297066 این دختر اگر شکلات بخورد می میرد!! + عکس
پزشکان همیشه مردم را از خوردن کیک و شکلات زیاد منع می کنند زیرا این مواد غذایی ارزش خوراکی زیادی ندارند و گاهی بسیار چاق کننده اند اما خوردن آن ها می توانند یکی از گزینه های اوقات فراغت باشد.
با آنکه زیاده روی در خوردن موادی مانند فست فود، کیک و شیرینی می تواند زیان بار باشد اما در میان کودکان یک تفریح به حساب می آید و شاید چیزی مانند رفتن به رستوران و خوردن پیتزا برای کودکان لذت بخش نباشد.
0.462267001380829706 jazzaab ir این دختر اگر شکلات بخورد می میرد!! + عکس

“فیلدس تیلور” دختر بچه 3 ساله ای است که هیچ وقت نمی تواند لذت خوردن ساندویچ یا حتی کیک تولدش را بچشد زیرا او به بیماری خاص مبتلا شده است که تنها 500 نفر در دنیا به آن دچار هستند. این بیماری مانع از خوردن برخی مواد خوراکی می شود.

این بیماری به نام “Glut1″ شناخته می شود و باعث خواهد شد تا بدن توانایی درست کردن گلوکوز نداشته باشد. این بدین معنی است که مغز او همیشه به دنبال انرژی می گردد و اگر از رژیم غذایی سخت و محدود خود فاصله بگیرد دچار مشکلات مختلف و در نهایت مرگ خواهد شد.

این دختر بچه که از سن 15 هفتگی اولین نشانه های بیماری را نشان داد تا به امروز تنها از مواد پرچربی استفاده کرده است و تنها ذره ای تخطی از این دستور غذایی باعث کند شدن رشد ذهنی او می شود. این بیماری درمان خاصی ندارد و تنها رعایت و مراقبت می تواند جان این کودک را نجات دهد.


[ یادداشت ثابت - جمعه 92/10/21 ] [ 2:55 عصر ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]

 


هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود اگر کسی تو را آنطورکه میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد دوست واقعی کسی است که دستهای تورابگیردولی قلب تورالمس کند بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگزبه اونخواهی رسید

 

زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشک به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

 



بوسه

ز عشقت می توان آسوده خوابید

درون خواب خود چشم تو را دید

چه شیرین می شود خفتن اگر که

شود از عشق تو

یک بوسه را چید...


جملات زیبا

جملات زیبا از دکتر شریعتی..................................


جگیم


قبر خالی

 

براساس یک ماجراى واقعى 
مورچه هاى نگران اطراف سنگ قبرت مى خزیدند و با هر خزش خود نبودنت را به یادم مى آوردند. 
پرندگان قبرستان ده دور افتاده مان وقتى دختر بچه اى چون من را بالا سر قبرمادرش مى دیدند برایم مى خواندند. 
انگارشعرپرنده ها، فصل ها را نمى شناخت. ردیف هایش اندوه داشت. مثل تمام ردیف هاى با نشان و بى نشان آدم هایى که درهمسایگى ات دفن شده بودند. 
در وزن ثابت زمان، پیاله پیاله گلاب ازچشمان آبى ام مى گرفتم وغبار روى سنگ قبر بى نامت را پاک مى کردم. سکوت مرگ آور قبرستان لبخندهایم را بى رنگ مى کرد. 
مروارید هاى بدلى از گردنبند زمان مى ریخت، مثل روزهایى که ازعمر دوازده ساله ام جدا مى شد. 
یادم مى آید از همان لحظه هایى که چشم گشودم جاى دست هایت روى شانه هاى یخ زده ام خالى بود. 
وقتى بچه هاى هم سن و سالم ترس ها و شادى هایشان را با مادرانشان قسمت مى کردند من بودم و تنهایى.
یک روز بابا نشانى قبرت را داد. 
مثل همه آدم هایى که نمى دانند چطور باید مرگ بابا و مامان بچه اى را به او حالى کنند بابا هم مانده بود چطور این خبرتکان دهنده را به من بگوید. 
اما بالاخره گفت و از آن روز به بعد من ماندم و سنگ قبرى تنها. 
وقتى بادهاى ملایم شروع به وزیدن مى کردند بابا غصه دار مى شد. 
مى گفت مامانت عاشق بادهاى بهارى بود و براى همین اسمت را «نسیم» گذاشتیم.کاش مى دیدى در آن روزهاى یکنواخت چطورهر روز دوان دوان یک راست از مدرسه راهى قبرستان مى شدم. 


چگونه زندگی کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگربر حسب اتفاق زندگی را شکستید آن را تعمیر کنید.

 

اگر آن را امانت گرفتید به صاحب اصلی آن بر گر دانید.

 

اگر آن را با ارزش می دانید از آن محافظت کنید.

 

اگر آن را آشفته و نا مرتب کردید دوباره به حالت منظم بر گر دانید.

 

اگر در آن چیزی ویا نکته ای هست که ربطی به شما ندارد ومر بوط به انسان دیگر است در ان دخالت نکنید.

 

اگر انجام کاری یا به زبان آوری حرفی زندگی دیگری را خراب می کند سکوت اختیار کنید

سه اصل دنیا


اگر احساس رنج کردی، بی حکمت نیست، چیزی در دلت هست که باید بسوزد تا تو پاک شوی.

 

هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد،او گدایی است که حاجت ز گدا می طلبد.

 دنیا سه اصل دارد:

1)خاطرات

 2)غم 

3)عشق.

با اولی زندگی کن،دومی را به خاطر سومی تحمل کن.


دریا


خدایا


فداکاری

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.

روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.
3

دنیا


داگلاس ودست نوازشگر

روزی در یک دهکده کوچک، معلم مدرسه از دانش آموزان سال اول خود خواست تا تصویری از چیزی که نسبت به آن قدردان هستند، نقاشی کنند. او با خود فکر کرد که این بچه های فقیر حتماً تصاویر بوقلمون و میز پر از غذا را نقاشی خواهند کرد. ولی وقتی داگلاس نقاشی ساده کودکانه خود را تحویل داد، معلم شوکه شد! او تصویر یک دست را کشیده بود، ولی این دست چه کسی بود؟

بچه های کلاس هم مانند معلم از این نقاشی مبهم تعجب کردند. یکی از بچه ها گفت:
"من فکر می کنم این دست خداست که به ما غذا می رساند."

یکی دیگر گفت:
"شاید این دست کشاورزی است که گندم می کارد و بوقلمون ها را پرورش می دهد."

هر کس نظری می داد تا این که معلم بالای سر داگلاس رفت و از او پرسید:
"این دست چه کسی است، داگلاس؟"

داگلاس در حالی که خجالت می کشید، آهسته جواب داد:
"خانم معلم، این دست شماست."

معلم به یاد آورد از وقتی که داگلاس پدر و مادرش را از دست داده بود، به بهانه های مختلف نزد او می آمد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد.

مردم چه میگن؟؟

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: ...

فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند... می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!... مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند

فقر و ثروت

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟
پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !....

پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟
پسر پاسخ داد: فکر می کنم !
پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا . ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست !
در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !


شکست

نبود...پیدا شد...آشنا شد...دوست شد...مهر شد...
گرم شد
...عشق شد...یار شد...تار شد...بد شد...
رد شد
...سرد شد...غم شد...بغض شد...اشک شد...
آه شد
...دور شد...گم شد...


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/10/20 ] [ 1:37 صبح ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]


اگر روزی دلت گرفت سکوت کن؛

این روز ها هیج کس معنای دلتنگی را نمیفهمد.



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/10/20 ] [ 1:27 صبح ] [ فریبا معلم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب
RoozGozar.cOm--->

کد موسیقی برای وبلاگ



بازدید امروز: 77
بازدید دیروز: 84
کل بازدیدها: 520124